اشعار ولادت حضرت معصومه(سلام الله علیها)
از این عشیره خلقت عالم چکیده است
خورشید از تبسّم اینها دمیده است
دست خدا ز خانهی بابالجوائجش
چندین هزار باب نجات آفریده است
موسیبنجعفر است به هرجا نظر کنی
هر شهر ما ز فیض حضورش منوّر است
در جایجای کشور روحانی رضا
یک تاج سر شبیه رضا آرمیده است
آبی بر آتش است پریدن به سوی قم
وقتی که شیعه مرقد زهرا ندیده است
ایران تمام مست تولّای حیدراند
ایران تمام زائر موسی بن جعفراند
تو آمدی و جلوهی خیرالنّسا شدی
شرم حضور روشن آئینه ها شدی
وقتی قدم به خانهی موسی گذاشتی
زینب شدی؛ حقیقت اُختُالرّضا شدی
بَخت بلند ماست که مهرت به ما رسید
بَخت بلند ماست که بیبی ما شدی
من فکر میکنم که تو اصلاً برای ما
قم آمدی و حضرت دارُالشّفا شدی
ای طوف تو زیارت زهرای مرضیه
بر غصّهی همیشهام عقدهگشا شدی
از کوی تو ترانهی میقات میرسد
عطر حضور مادر سادات میرسد
معصومهای و از تو دل ماست مستفیض
از عطر کوی تو شب گلهاست مستفیض
بانو کریمهای و ز لطف همیشهات
دست نیاز عالم بالاست مستفیض
از آب شور شهر شما بانوی عسل
باران و رود و برکه و دریاست مستفیض
علم از نجف پرید و به قم آشیان گرفت
یعنی ز قم تمامی دنیاست مستفیض
از نور و روح فیضیهی در جوار تو
چندین هزار آیت عظماست مستفیض
ای عُشِّ آل فاطمه کوی کرامتت
مائیم و شور و حال و صفای زیارتت
ای نام تو همیشه سرود لب رضا
در شام عشق روی تو چون کوکب رضا
نام تو را شنیده خداوند هر سحر
در سجدههای نور نماز شب رضا
در حوزههای علمیهی شهر فاطمه
گشته بپا ز فیض شما مکتب رضا
عمری گریستم، به که گویم غم دلم
یک کربلا نرفتهام ای زینب رضا
زهرت بهانه است، تو هم مثل زینبی
تب میکند وجود شما با تب رضا
اما به قم تو قبله شدی، کربلا سری
بر روی نیزه بود پریشان خواهری
علی اشتری
********************
عمری غبار حضرت معصومه ایم ما
تا در جوار حضرت معصومه ایم ما
هرچند بار حضرت معصومه ایم ما
در سایه سار حضرت معصومه ایم ما
اهل دیار حضرت معصومه ایم ما
ای آرزوی پنجره فولاد آمدیم
ای قبله گاه طاق گوهرشاد آمدیم
بر خاک بوسه داده و بر باد آمدیم
باب الجواد حاجت ما داده آمدیم
حالا کنار حضرت معصومه ایم ما
تا نور میدمی به تمام چراغها
رد میشویم مثل نسیم از رواقها
معراج میرویم به دوش براقها
فریاد میشویم از این اشتیاقها
دل بی قرار حضرت معصومه ایم ما
ما را که عمر نوح دمی نیست پیش تو
ما گشته ایم هیچ غمی نیست پیش تو
شاه و گدا زیر و بمی نیست پیش تو
یاد بهشت جرم کمی نیست پیش تو
محو بهار حضرت معصومه ایم ما
روح الامین که حاجب دولتسرای توست
از خادمان کعبه ی دارالشفای توست
تو کیستی که صحن رضا در هوای توست
ایوان طلا هوایی گنبد طلای توست
شکرش دچار حضرت معصومه ایم ما
با لطف مادرانه ات احیا شدیم شکر
برکه نه ، رود نه ، دریا شدیم شکر
مولا نگاه کرده و آقا شدیم شکر
ذریه های حضرت زهرا شدیم شکر
ایل و تبار حضرت معصومه ایم ما
بانو اگر چه پیش تو خشت محقریم
از خشتهای خانه ی موسی بن جعفریم
عمریست از کنار شما لقمه میبریم
از صحن جامع آمده ایم و کبوتریم
سجده گذار حضرت معصومه ایم ما
ما را نشان گرفت اگرچه ملال غم
هرچند پر شده همه جا قیل و قال غم
ما را گره زدند به پرهای بال غم
ما را گره زدند ولی بی خیال غم
تا خاکسار حضرت معصومه ایم ما
تا سر سپرده ی علم زینبیه ایم
سر میدهیم و مرد غم زینبیه ایم
ما از غبار محترم زینبیه ایم
ما کشته مرده ی حرم زینبیه ایم
چون ذوالفقار حضرت معصومه ایم ما
حسن لطفی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح
برچسبها: اشعار ولادت حضرت معصومه(سلام الله علیها)